امام باقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) و فاطمه دختر امام حسن(ع) است. چون نسب او هم به امام حسن(ع) و هم به امام حسين(ع) ميرسد، به او لقب هاشميٌ بين هاشميَين، علويٌ بين علويَين و فاطميٌ بين فاطميَين دادهاند.
بر پايه حديث لوح که جابر بن عبدالله انصاري روايت کرده، پيامبر اسلام پيش از به دنيا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را باقر(شکافنده) قرار داده بود. او ملقب به «باقرالعلم»، «شاکر»، «هادي» و «امين» بود؛ اما مشهورترين لقبش «باقر» (شکافنده) است. يعقوبي مينويسد: «بدان سبب باقر ناميده شد که علم را شکافت.» به گفته شيخ مفيد امام باقر(ع) در علم، زهد و بزرگواري از همه برادرانش برتر، و قدر و منزلتش بيشتر بود و همه او را به عظمت ميستودند.
کنيه معروفش «ابوجعفر» است در منابع روايي بيشتر با عنوان ابوجعفر اول از وي ياد ميشود تا با ابوجعفر ثاني (امام جواد(ع)) اشتباه نشود.
ولادت و شهادت
امام باقر(ع) در کربلا
امام باقر(ع):
من چهارساله بودم که جدم حسين بن علي کشته شد. من شهادت وي و آنچه در آن وقت بر ما گذشت را به ياد دارم.
يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج?، ص???.
امام باقر(ع) در ? رجب سال ?? قمري در مدينه به دنيا آمد. برخي ولادتش را ? صفر همان سال نقل کردهاند. او در واقعه کربلا در حالي که خردسال بود، حضور داشت.
شهادت امام باقر(ع) را در ?? سالگي و در ? ذيالحجه سال ??? هجري قمري دانستهاند البته برخي به جاي ذيالحجه از ربيع الاول يا ربيع الثاني نام بردهاند. همچنين نقلهاي ديگري مبني بر شهادتش در سالهاي ???ق، ???ق و ???ق وجود دارد.
شهادت امام باقر(ع) در دوران خلافت هشام بن عبد الملک رخ داده است:چرا که هشام از سال ??? تا سال ??? قمري خليفه بود و آخرين سالي که مورخان در شهادت امام باقر(ع) نقل کردهاند ???ق است. در اينکه چه فرد يا افرادي در قتل وي دست داشتهاند، نقلهاي مختلفي وجود دارد. بعضي از منابع، شخص هشام بن عبدالملک را عامل شهادت او دانستهاند. و برخي ابراهيم بن وليد را عامل مسموميت وي معرفي کردهاند.
امام باقر(ع) وصيت کرده بود در لباسي که در آن نماز ميخوانده دفن شود. وي در قبرستان بقيع، کنار مرقد پدرش امام سجاد(ع) و عموي پدرش امام حسن(ع) دفن شد. امام وصيت کرد ده سال در منا براي وي از مالش مراسم عزاداري بر پا کنند.
همسران و فرزندان
بر اساس منابع تاريخي امام باقر سه همسر و هفت فرزند داشت:
دوره امامت
امام باقر در سال ?? قمري پس از شهادت پدرش به امامت رسيد و تا زمان شهادت (سال ???ق) امامت را بر عهده داشت. احاديث برجا مانده از پيامبر(ص) که در آنها به امامت وي پس از امام زين العابدين اشاره شده، از دلايل امامت او به شمار ميآيد. امام سجاد(ع) نيز به وي زياد اهميت ميداد و در پاسخ سؤالي در اين باره فرمود: «اين بدان سبب است که امامت در فرزندان او باقي خواهد ماند تا روزي که قائم ما قيام کند و دنيا را پر از عدل و قسط نمايد. پس او هم امام است و هم پدر امامان».
خلفاي معاصر
دوران امامت وي همزمان با پنج تن از خلفاي بني اميه بود:
در اعيان الشيعه آمده است که عبدالملک بن مروان به پيشنهاد امام باقر، اقدام به ضرب سکه اسلامي کرد. پيش از آن معاملات با سکههاي رومي انجام ميشد. از آنجا که اين ماجرا در زمان امام سجاد(ع) رخ داده، برخي پيشنهاد ضرب سکه را به امام سجاد(ع) نسبت داده و برخي گفتهاند امام باقر(ع) به دستور امام سجاد(ع) اين پيشنهاد را مطرح کرده است.
نهضت علمي
امام باقر(ع) جنبش علمي به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسيد. وي در علم، زهد، عظمت و فضيلت سرآمد بني هاشم بود و روايات و احاديث وي در زمينه علم دين، آثار و سنت نبوي، علوم قرآن، سيره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هيچ يک از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به جا نمانده بود. در اين عصر بود که شيعه تدوين فرهنگ خود -شامل فقه و تفسير و اخلاق- را آغاز کرد. پيش از امام باقر(ع)، نظرات فقهي شيعه، محدود بود.
سستي پايههاي حکومت امويان، براي امام باقر(ع) و نيز امام صادق(ع) زمينهاي را فراهم آورد که براي ساير ائمه(ع) فراهم نشد. اين زمينه، سبب شد تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بيشترين آراي فقهي، تفسيري و اخلاقي را در کتب فقهي و حديثي از خويش بر جاي گذارند. از اين رو راوياني چون محمد بن مسلم ?? هزار حديث و جابر جعفي ?? هزار حديث از امام باقر نقل کردهاند. شهرت علمي امام باقر نه تنها در حجاز، بلکه در عراق و خراسان نيز فراگير شده بود، چنانکه راوي ميگويد: مردمي از خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمي خود را از او ميپرسند.
سالهاي ?? تا ???ق زمان پيدايش مسلکهاي فقهي و اوجگيري نقل حديث درباره تفسير بود. در اين دوران گروههايي مانند خوارج، مرجئه، کيسانيه و غاليان در ترويج عقايد خود تلاش ميکردند. [نيازمند منبع] امام باقر(ع) استدلالهاي اصحاب قياس را رد ميکرد و ميان عقايد اهل بيت با ساير فرق اسلامي مرزبندي کرد. او درباره خوارج فرمود: خوارج از روي جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفتهاند، دين ملايمتر و قابل انعطافتر از آن است که آنان ميشناسند.
تفسير
امام باقر بخشي از وقت خود را به بيان مباحث تفسيري اختصاص داده بود که برگزاري جلسات تفسير و پاسخ به سوالات و شبهات دانشمندان و مردم از جمله آنهاست. گفته شده امام باقر کتابي در تفسير قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق نديم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است.
امام باقر، شناخت قرآن را منحصر در اهل بيت ميدانست. چرا که آناناند که ميتوانند محکمات قرآن را از متشابهات و ناسخ و منسوخ را تشخيص دهند و چنين علمي در نزد هيچ کس غير از اهل بيت وجود ندارد.
حديث
امام باقر(ع) به احاديث رسول اکرم(ص) اهميت ميداد، تا جايي که جابر بن يزيد جعفي از شاگردان امام باقر، ?? هزار حديث از پيغمبر اکرم نقل کرده است. حضرت تنها به نقل حديث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حديث و آشنايي پيدا کردن با معاني آن فرا ميخواند. ايشان فرمود:
-
- مراتب شيعيان ما را با ميزان روايتکردنِ آنان از احاديثِ اهل بيت و معرفتشان به آن احاديث بشناسيد، و معرفت، همان شناخت روايت و دراية الحديث است، و با درايت و فهم روايت است که مؤمن به بالاترين درجات ايمان ميرسد.
کلام
در زمان امام باقر(ع) با توجه به فرصت ايجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوي حاکميت، زمينه براي ظهور و بروز عقايد و افکار مختلف بوجود آمد که خود اين باعث ايجاد و رواج افکار انحرافي در جامعه شد، در اين شرايط امام ضمن بيان عقايد اصيل و صحيح شيعي و رد عقايد باطل، شبهات مربوطه را پاسخ ميداد. او بحثهاي کلامي خود را ناظر به اين امور مطرح ميکرد. از جمله اين مباحث عاجز بودن عقل انسان از درک حقيقت خداوند، ازلي بودن واجب الوجود و وجوب اطاعت از امام(ع) بود.
ميراث ديگري نيز از امام به يادگار مانده است که ميراث فقهي و ميراث تاريخي از آن جمله است.
مناظرات
از فعاليتهاي علمي امام باقر(ع)، مناظره با افراد مختلف است. برخي از مناظرات وي از اين قرار است:
سلامِ پيامبر(ص) به امام باقر
از امام باقر(ع) نقل شده است:
روزي جابر بن عبدالله انصاري رحمه الله را ديدم و به او سلام دادم. او سلامم را پاسخ گفت و سپس به من گفت:
- تو کيستي؟ (در اين هنگام، جابر بينايي خود را از دست داده بود)
- گفتم: محمد بن علي بن حسين.
- گفت: پسرم به من نزديک شو.
- وقتي نزديک شدم، دستم را بوسيد و سپس خم شد که پايم را ببوسد ولي من مانع اين کارش شدم.
- سپس جابر گفت: همانا رسول خدا(ص) به تو سلام ميرساند.
- پس گفتم: و سلام و رحمت و برکات خدا بر رسول خدا باد. ولي چگونه اي جابر؟
- گفت: روزي با او [يعني با پيامبر] بودم که به من گفت: اي جابر! اميد است که تو باقي بماني تا اينکه مردي از فرزندان مرا ببيني که به او محمد بن علي بن حسين گفته ميشود و خدا به او نور و حکمت ميبخشد. پس، از سوي من به او سلام برسان.
مفيد، الارشاد، ????ق، ص???.
مبارزه با اسرائيليات
يکي از گروههايي که در دوره امام باقر(ع) در جامعه اسلامي حضور داشتند و تأثير عميقي در فرهنگ آن روزگار بر جا گذاشتند، يهوديان بودند. شماري از عالمان يهود که به ظاهر مسلمان شده و گروهي ديگر که هنوز به دين خود باقي مانده بودند در جامعه اسلامي پراکنده شده بودند و مرجعيت علمي گروهي را به عهده داشتند. مبارزه با يهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلامي و انکار مطالبي که باعث خدشهدار شدن چهره واقعي پيامبران خدا ميشد و تکذيب احاديث دروغين و ساخته و پرداخته يهوديان، از فعاليتهاي فرهنگي پنجمين امام بود. امام باقر(ع) با رواج اسرائيليات مبارزه ميکرد، از جمله زراره بن اعين نقل کرده که امام باقر در حاليکه مقابل کعبه نشسته بود فرمود: نگاه کردن به خانه خدا عبادت است. در همان لحظه عاصم بن عمر ، نزد امام باقر آمد و گفت: کعب الاحبار ميگويد: "انّ الکعبة تَسْجُدُ لبيت المقدس في کلِّ غداة" يعني کعبه هر صبحگاهان برابر بيتالمقدس سجده ميکند. امام باقر(ع) فرمود: نظر تو در مورد سخن کعب الاحبار چيست؟ آن مرد گفت: سخن کعب صحيح است. امام باقر(ع) فرمود: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ ميگوييد. آنگاه در حالي که به شدّت ناراحت بود فرمود: خداوند بقعهاي محبوبتر از کعبه روي زمين نيافريده است.
اصحاب و شاگردان
گفته شده،
شيخ طوسي شمار اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) را که از او نقل حديث کردهاند ??? مرد و دو زن دانسته است از نظر علماي
شيعه،
زرارة بن اعين،
معروف بن خربوذ مکي،
ابوبصير اسدي،
فضيل بن يسار،
محمد بن مسلم طائفي و
بريد بن معاويه عجلي از فقيهترين
فقيهان صدر اسلام از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بودهاند.
در ميان اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) برخي از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتفاق اهل سنت و اماميهاند، و دستهاي به دليل گرايشهاي شيعي، فقط مورد اعتماد اماميه هستند.
ديدگاه اهل سنت
ابن حجر هيتمي مينويسد: ابوجعفر محمد باقر، به اندازهاي گنجهاي پنهان علوم، حقايق احکام و حکمتها و لطايف را آشکار نموده که جز بر عناصر بيبصيرت يا بد نيت، پوشيده نيست و از همين روست که وي را «باقر العلم» [شکافنده علم] و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خواندهاند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفين بدان حد رسيده بود که زبان گويندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسياري در سلوک و معارف دارد.
عبدالله بن عطا که از دانشمندان همعصر امام باقر بود، ميگويد: علما را در محضر هيچکس کوچکتر از آنان در محضر ابوجعفر [يعني امام باقر] نديدم. همچنين ذهبي از رجاليان اهل سنت مينويسد: از کساني است که بين علم و عمل و آقايي و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده، و براي خلافت اَهليّت داشت.